گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
-اولین دانشگاه و آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
جلد اول
استدراک






صفحه 12 سطر 4: و بهمین مناسبت توانائی و دانائی (قدرت و علم ذات مقدسش از جمله صفاتش که جزو دانش میباشد آورده می شود.

صفحه 13 سطر 17: توجّه فرمایند که: هر چند نبی گرامی برای دیگری منزلتی از قبیل حیا یا صدق قائل شده باشند در برابرش زدنی نداشته است.

صفحه 14 سطر 6: بجای مواخذ: مواخذه.

صفحه 17 سطر 8: غربیان گر چه بظاهر کره زمین را تحت تسلط دارند اما وارث آن نیستند زیرا بنحو صحیح از آن منتفع نمیشوند مثل اینکه خنجری بکسی ارث برسد با آن شکم خود را پاره کند و هم اکنون بهره برداری غربیان بیشتر صرف انهدام و استعمار و قتل می شود.

صفحه 23 سطر 7: در قرآن کلمه تعقل زیاد است و از عقل نامی نیست زیرا بکار بستن عقل مورد نظر است نه بحث درباره خود عقل و خیلی شگفت اینجاست که چون از خود روح سئوالی می شود اظهار تمایل واگذاری بحث روح به عده ای مخصوص ابراز شده (... قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا) و آنچه مطرح است بکار انداختن روح بوسیله ابزارش (تعقل تفکر تدبر) مییاشد.

صفحه 26 سطر 14: انفس یعنی تنها جائی که اراده ای از آن صادر می شود که فقط خدا هم آنرا دارد بلکه صحیح اینست

ص: 284

که انسان تنها موجودی میباشد که مورد لطف خالق خود قرار گرفته و از جمله بمقام و مرتبه اراده رسیده است و آفاق کلیه عوالمی را گویند که باراده خداست و خود بی اراده است.

صفحه 26 سطر 20: بجای شاهد: شواهد.

صفحه 32 سطر 9: بجای شش : چند.

صفحه 37 سطر 5: و در روزی که زن هیچ ارزش نداشت (حدود چهار هزار سال پیش) و اگر برده بود هیچ تر و چنانچه برده زنی بود هیچ هیچ برای حفظ حق مالکیت همین کنیز بوده (هاجر) خانه اش را اجازه دادند در کنار خانه ای قرار و مطاف گذارند که منسوب و منحصر بخداست و هیچ پیامبری حق انتساب بدان نداشت و حتی شوهرش مقامی دورتر از خانه (و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی) و اسلام بر این امور صحه گذاشت.

صفحه 38 سطر 5: از اینرو که در قرآن چو سخن از قفه می شود میفرماید: از هر طایفه باید یکنفر طلب تفقه کند در دین تا بیم دهنده قوم باشد (فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذر و اقومهم... سوره یونس و هنگام سخن از علوم دیگر کلماتی (تعقل تدبرتفکر چرا در زمین گردش علمی نمیکنند چرا بخلقت آسمان و زمین و شتر و گل و... نمینگرید) نفر یا فرقه مطرح نبوده همگان مخاطب اند باهمیت بیشتر توجّه به مصنوع و مخلوق یعنی توجّه بعلوم طبیعی نزد قرآن پی میبریم.

صفحه 44 سطر 2: توبه یعنی تجدید حیات. توبه یعنی زندگی قدیم را تازه کردن و از نو زندگی را شروع نمودن.

ص: 285

صفحه 43 سطر 12: بجای: چرا تکبر چرا تفوق طلبی و تکبر.

صفحه 51 سطر 11: و شیطان اینجاست که گاهی عوام الناس درباره اش فکری دارند همانگونه که در بعضی ادیان ثنویت مطرح است (اهورا مزدا و اهریمن و...) و العیاذ باللّه شیطان را شریک خدا و خالق شر و پلیدی ها میدانند در حالیکه شیطان یک بنده مطرود و ملعون بوده و شریک و رقیب آدمی است و گاه همانطور که گفته شد حتی انسان استاد شیطان است. از وجود این شیطان رقیب و خصم است که آدمی همیشه حس میکند تحت تأثیر دو جاذبه است که یکی را خود دارد و از آن خداست و از بزرگترین عطایای ذات مقدسش زیرا آنرا فقط خودش دارد و بآدمی نیز عطا فرموده: «اراده» و دیگر نیروی شیطانی است که بشر را به شر میکشاند و در جلد مربوط به توحید شرحی خواهم داد که خلاصه ای از یک قسمتش بنظر من چنین است که: بموازات تکامل بشریت که بتدریج چند خدائی سه خدائی (تثلیت) دو خدائی (ثنویت) گاهی این و زمانی آن مورد پرستش بوده بالاخره به توحید رسیده یامیر سد انسان نیز همین طریق را پیموده باید روزگاری خود را آنچنان خالص و بدون شیطان نماید که مصداق خلقت مثلی او مثلی حدیث قدسی گردد در آن روزگار باین حقیقت میرسد که: و عداللّه الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض...

صفحه 55 سطح 13: اوّل که بصراحت و روشنی به میکرب اشاره می نمایند و دسته.

ص: 286

صفحه 65 سطر 3: جای دیگر که: عده ای بدعا دست برداشتند حضرت فرمود از اینجهت مستجاب نشد که ناخنها بلند بود و...

صفحه 73 سطر 8: اولین دفعه در بندر و نیز ایتالیا برای سرایت از طاعون در قرن 14 میلادی قرنطینه اجرا شد.

صفحه 100 سطر 6: تقریبا تا سی سال قبل جهان را شامل تعداد زیادی ستارگان و کهکشانها میدانستند که وضعیتشان نسبت بیکدیگر تغییرناپذیر بوده و همیشه چنین بوده و هست و خواهد بود اما امروز همانگونه که قرآن فرماید( و السماء بنیناها باید و انا لموسعون) آسمانها در حال انبساط و وسعت یافتن است یعنی همیشه شکل جهان تغییر کرده و در گذشته نیز جز این بوده و در آینده نیز یقینا شکل دیگری خواهد داشت و قرآن جلوتر از آن گویاست که حتی زمین مبدل بزمین دیگری خواهد شد (یوم تبدل الارض غیر الارض).

برخی تئوری نسبیت کیهانی را دال بر محدودیت زمانی آفرینش دانسته و بسیاری از دانشمندان نجوم (بوندی گوله هوبل و...) از روی تئوری حالت یکنواختی خلقت ایجاد آن را از عدم دانسته اند. (و شاید آیه ماتری فی خلق الرحمن من تفاوت دلیل 15 قرنی یکنواختی خلقت باشد) محدودیت زمانی آفرینش را که بسیاری از دانشمندان پس از 15 بلیون سال انبساط و توسعه عقیده دارند انقباض بتدریج سرعت یافته و باشتاب روز افزون تمام مدلهای عالم بیکدیگر نزدیک و ملحق و توده بی نهایت عظیمی را که تعقیب مسائل مربوط بآن بسیار مشکل و هنوز غیر

ص: 287

قابل اطمینان است تشکیل میدهد. (در اینجا شما را متوجّه به اخباری مینمایم که امام میفرماید بین کرات فرشتگانی هستند که کرات را بیکدیگر نزدیک مینمایند و فرشتگانی که آنها را از یکدیگر دور میسازند و اغلب بین تعداد آنها اختلاف فاحشی است آیا فرشتگان جاذبه همان نیروی ثقل و جاذبه اند و فرشتگان دافعه همان نیروی انبساط عالم ؟ ) و یک سئوال دیگر: اینکه قرآن میفرماید روزگاری کائنات حالت گازی داشت (ثم استوی الی السماء و هی دخان) و باز روزگار دیگر حالت گاری خواهد داشت (فار تقی یوم تأتی السماء بدخان مبین) آیا قرآن بدو قسمت ابتدائی و انتهائی خلقت اشاره میفرماید که: ماده در حالت گازی (دخان) شکل بوده و تحت تأثیر نیروی فشار است نه نیروی انبساط ؟ و آیا این دو آیه شریفه نشان میدهد که خلقت از: روح ، عقل ، قدرت ، دخان، کهکشانها به ترتیب تشکیل شده و قسمت اخیر باز بعکس یعنی از کهکشانها به دخان را خواهد پیمود ؟ و آیا در کنار یکدیگر نهادن دو آیه: ماتری فی خلق الرحمن من تفاوت و آیه: و السماء بنیناها باید و انا لموسعون که یکجا یکنواختی عالم و جای دیگر بوسعت یافتنش اشاره میفرماید خود دلیل بر این است که دائم در فضا و در فاصله کهکشانها ماده تازه بوجود آمده و خلق می شود ؟ و هم وسعت میباشد و هم یکسان میماند ؟

بی تناسب نیست در اینجا بمفهوم ساده نظریه هائی که درباره شروع آفرینش اظهار شده اشاره ای شود از اینقرار: تئوری یکنواخیت حالت جهان است که گویند جهان فعلی جهانی است که بمقیاس بزرگ خود نسبت بزمان و مکان یکنواخت بوده و همیشه

ص: 288

در جای آن وضعش یک شکل میباشد و با توجّه به حتمی بودن انبساط عالم و در نتیجه کم شدن دانسیته جهان و اینکه برای بر طرف ساختن چنین تضادی عقیده به خلق ماده جدید دارند که حتی با اصل بقای انرژی و ماده با ذکر دلایلی آنرا مغایر نمیدانند که از شرح آنها خود داری میگردد و عمر این تئوری فعلا 13 سال است.

نظریه ای که کائنات مرتب در حال انبساط بوده و بعد بنا به نظریه ای جمع و منقبض شده و توده عظیمی بوجود آورده و در اثر انفجاری مجددا انبساط شروع می شود و این عمل مرتب تکرار میگردد و نظریه دیگر اینکه یس از نزدیک شدن کهکشانها و ستارگان عمل انقباض بتدریج آهسته شده دوباره انبساط شروع گردیده این عمل تکرار میگردد مانند شش ها که شهیق و زفیری و انقباض و انبساطی دارند عالم نیز در طول هزاران ملیون سال در حال زفیر و بعد در طول هزاران ملیون سال در حال شهیق است و در اینجا باز اصل دوم ترمودینامیک دخالت میکند که انرژی مکانیکی دنیا (نیروی نوسانات) بتدریج تبدیل به گرما می شود و معنای دیگرش اینکه جهان بتدریج نیروی حرکت خود را از دست میدهد مانند ساعت که در اثر کار کردن نیروی خود را بتدریج از دست میدهد.

برخی یکنواختی حالت جهان را مانند ثابت ماندن جمعیت یک کشور میدانند که انسانی میمیرد و انسانی متولد می شود کهکشان قدیم بتدریج دور شده از نظر ناپدید می شود و کهکشانی بوجود میآید که باز این فرضیه مخالف اصل بزرگ بقای انرژی است و موافقین و مخالفینی دارد (سن فرضیه اوّل بنام نسبت کیهانی سابقه 36 ساله و دومی بنام یکنواختی حالت 13 ساله است)

ص: 289

فرضیه دیگر: دنیای الکتریکی است: الکترون و پروتن بارهای برابر اما مخالف دارند که چون بهم رسند جذب یکدیگر شده اتم ئیدرژن بوجود میاورند اما با دستگاه های بسیار دقیق با پروتون مثبت بیشتر از منفی مشاهده می شود و در نتیجه مجموعه اتم های هیدرژن بجای اینکه بار الکتریکی صفر داشته باشد بار الکتریکی مثبت دارد و اگر با چنین هیدرژنی کره بزرگی درست شود متناسب با مکعب شعاعش بار اضافی خواهد داشت ، حال اگر یک اتم هیدرژن بر سطح کره مذکور فرضا قرار گیرد، دور نیرو بر او اثر میکند نیروی ثقل اتم های داخل که متناسب نیروی جاذبه اتم خارجی را بداخل میکشد و نیروی دافعه الکتریکی که بوسیله مجموعه بارهای اضافی اتم ها به الکترون وارد میگردد و آن هم متناسب با اندازه کره میباشد ، حال اگر همه جهان متشکل از ابرهای هیدرژن با بار اضافی الکتریکی تصور کنیم می بینیم هر اتم از اتم دیگر فرار میکند و تنها وضعیتی که میتواند تشکیل کهکشان ها بدهد اینست که ماده در گوشه ای از عالم پونیزه شود یعنی الکترون و پروتونی که اتم هیدرژن را درست میکند از هم جدا شده و اتم بشکند و این وضعیت اکثرا در عالم در درجات حرارت بسیار زیاد بوجود آمده و الکترون و پروتون از یکدیگر جدا می شود و در این حالت ماده در یک قسمت بویژه متراکم و کهکشانها بوجود میاید و...

اخیرا نظریه ضد ماده اظهار شده که در برابر «هستی مثبت» عالم «هستی منفی» وجود دارد که در بر خورد با هم هر دو از بین رفته مبدل به انرژی مجموع جرم آنها می شود و...

ص: 290

والشمس والقمر بحسبان

سخن از شمی و قمر مزبور مربوط باوراقی است که بزودی خواهید دید ولی بحث از آن قسمت که هم مربوط بماه و خورشید باشد و هم با آیه شریفه فوق بستگی داشته باشد همین جاست.

انسان از روزی که خود را شناخته با ماه و خورشید بیشتر از سایر ستارگان و سیارات سر و کار داشته و همدم بوده است و بهمین دلیل روز بروز برای پی بردن بحرکات و سکنات و اوضاع آنها بیشتر خود را محتاج ریاضیات «حسبان» دانسته است همان ریاضیاتی که رابطه انکار ناپذیری می باشد بین انسان و پدیده های محیطی موجودات و از ابداعات مغز بشری است.

وقتی قانونهای سه گانه تجربی و مهم کپلر را درباره سیارات منظومه شمسی می بینیم یا قانون جاذبه نیوتون یا روابطی که بین ذرات و اتم ها و اجرام و کرات برقرار است و حتی با فرمولهای ریاضی بسهولت می توان خسوف و کسوف را پیش بینی کرد یا وزن حجم مدار و کلیه خصوصیات شمس و قمر را معین نمود و حتی با فرمول ، زمان پیدایش و زمان نابودی و چگونگی پیدایش و نابودیشان و ... را دانست آیا سر تعظیم در برابر سخن 15 قرنی قرآن نباید فرود آورد ککه فرمود والشمس و القمر بحسبان که پس از 13 قرن گالیله بگوید : کتاب بزرگ طبیعت را بزبان ریاضی نوشته اند و علت اینکه این جمله آیه شریفه در قرآن آمده برای اینست که بشر متوجّه شود میلیونها سال قبل از پیدایش حتی جاندار قوانین ریاضی حاکم بر جهان بوده و جهان را مدبری حکیم بوده و هست .

ص: 291

صفحه 101 سطر 24 : یا اینکه ماه و خورشید مدار فعلی را داشته و از یکدیگرند و احتمال میدهد که این سخن حضرت مجتبی مطلب را تأیید نماید که فرمود : ماه مانند آفتاب میسوخته بعد خاموش شده (فمحونا آیه اللیل ترجمه شده از کتاب تحف العقول)

بعلاوه بعدها زمین سرگردان را در مدار فعلی نگهداشته و زینا السماء الدنیا بمصابیح انجام گرفته است این تغییر مدار دادن اوّل دفعه در 1955 بوسیله گرشتن کورن آلمانی عنوان گردید (Gerstenkorn)که گفت : ماه در ابتدا سیاره ای مانند مریخ بوده که در نزدیکی مدار زمین درآمده است و من با لاهام گرفتن از قرآن احتمال می دهم مدار زمین و ماه و خورشید جابجا شده است.

صفحه 103 سطر 11 : جمله مذکور (خدا همه جا هست ...) خلاصه شده ای از این مطلب است که : با آنکه وجود ذات مقدسش را در هر جا چشم عقل می بیند با چشم سر العیاذ باللّه تصور به نبودنش می شود و ماده را که به تصور هر جائی می بینیم در حقیقت همه جا وجود نداشته محدود و مخلوق میباشد و باز خلاصه آنکه : ذات مقدسی که غیب است و مخلوقش هویدا.

(رابرت ایوکان پرفسور فضا شناس فرانسوی درباره جهان آینده میگوید : انسان ممکن است همه کائنات فضا را کشف کند و حتی کرات کوچکی را در آسمانها جابجا نماید و زمین را منفجر سازد و ساکن سایر ستارگان شود و هزار سال یا بیشتر عمر نماید اما

ص: 292

نمیتواند قانون نظم تحرک را که در سراسر کائنات جهان حکمفرماست تغییر بدهد زیرا انسانی که هرگز توانائی درک قدرتی را ندارد که این قانون را بوجود آورده است چگونه میتواند قدرت ناشناخته ای را مهار کند بنابراین هیچ وسیله ای نمیتواند ما را از حرکت باز دارد و یا زندگی ما را ابدی و ازلی کند زیرا صفات ازلیت و ابدیت خاص پروردگاری است که این جهان بزرگ را آفریده و به آنچه در این کائنات موجود می باشد نظم و حرکت لایزال داده است) (مجله فضا مسلسل 13 صفحه 61) مقصود این بود که مخلوق هویدای خالق غیب باز میتواند همه را خلاصه کند : خدا همه جا هست و هستی نشانی از یک فرمان اوست : کن فیکون.

صفحه 104 سطر 19 : بعلاوه این آیه به وحدت جهان اشاره کرده وحدتی که تازه دانسته اند عناصر سازنده خورشید منظومه شمسی ما همان ها است که در زمین یافت می شود و بررسی های فضائی اخیر مخصوصا برنامه اپولوها نشان داده که ماه نیز همان وضع را داشته و بالاخره همانگونه که قرآن می فرماید (کانتارتقا) همه جهان از عناصر یکسان بوجود آمده است.

صفحه 108 سطر 4 : از حضرت صادق علیه السلام است ... کرسی باب ظاهر غیب و طلوعگاه بدایع و محل ظهور همه چیز بوده و عرش باب باطن است که علم الفاظ و حرکات و ترک و علم بازگشت و آغاز در آن یافت می شود ...

و از آن حضرت است که : هر چه خدا آفریده در کرسی

ص: 293

است جز عرش که بزرگتر از آنست که کرسی بآن احاطه پیدا کند.

و از علی علیه السلام : آسمان و زمین و هر آفریده که میان آنها وجود دارد در جوف کرسی است ... (تفسیر المیزان)

صفحه 112 بعد از سطر 2 : و من اختلاف طبقات آسمانها را بر حسب اختلاف خواص شیمیائی و فیزیکی و مکانیکی آنها میدانم بدین معنی که مثلا سرعت سیر اجسام و حتی نور در هر طبقه متمایز از دیگری است و الهام گرفتم از خبر حضرت صادق که فرمود : خدا را فرشته ای است موسوم به خرقائیل که هیجده هزار بال دارد و مابین هر بال تا بال دیگرش پانصد سال راه است یک زمان هوس کرد بداند در بالای عرش چیست ؟ پس خدا بالهای آنرا دو برابر کرد و بامر خدا پرواز کرد مدت بیست هزار سال با آن 36 هزار بال پرید و چون خسته شد و استاد دید هنوز به یکی از ستونهای عرش نرسیده مجدد قوت بالهایش دو برابر شد و سی هزار سال پرواز کرد و ... (توجّه فرمائید مرتب سرعت سیرش در تغییر مکانی و زمانی بود).

یکی از نتایج عجیب نظریه های کیهان شناسی این است که منظره آسمانها برای ناظرین در یک کهکشان درست همان است که در کهکشان دیگر وجود دارد و آیا این نظریه و مقیمان کهکشانها همانگونه می بینند که خرقائیل مشاهده کرد در هر حال هنوز به یکی از ستونهای عرش نرسیده ؟

صفحه 113 سطر 20 : و بالاخره ممکن است مقصود مولدالماء (هیدرژن) بوده باشد ، مؤید مطلب آنکه از حضرت علی سئوال شد اوّل چه خلق شد فرمود نور بعد فرمود آسمان از بخار آب خلق شد (ان الشامی سئل عن علی عن اوّل ما خلق اللّه فقال

ص: 294

النور فقال مم خلق السموات قال من بخار الماء).

صفحه 117 سطر آخر : بعلاوه آیه شریفه ای که بوسعت یافتن دائمی جهان اشاره می فرماید خود گویای این اصل کلی است که هیچ چیز ساکن نیست و آیه 38 سوره یس واضحتر میفرماید خورشید بسوی مقر خود در حرکت است ... و برای ماه منزلگاههائی تعیین شده ... نه خورشید میتواند به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی گیرد و همگی در مدار خود حرکت میکنند و الشمس تجری لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر و لاالیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون).

مطلب جالبی از حضرت باقر است و هنوز علم توجّه نداشته آی نیروئی برای کاستن شدت حرارت خورشید بر خورشید اثر مینماید. (احتمالا هیدرژن مولد الماء که تحت عنوان کان عرشه علی الماء گفته شد) که فرمود خداوند ملکی برای خورشید خلق فرمود که بر آن آب میریزد و در غیر اینصورت زمین میسوخت (ان للشمس ملکا ینضجها بالماء لو لا ذلک لا شتعت الارض).

صفحه 118 سطر 11 : خورشید ما در هر ثانیه هشتصد میلیون تن هیدرژن را به هلیوم تبدیل می کند و لذا می تواند ده میلیارد سال بدرخشد و یک میلیارد سال از این نوع درخشش را داشته است. سن خورشید تقریبا (به توان 9) 10 × 4 (سال است در اوّل زمستان 8/4 میلیون کیلومتر بزمین نزدیکتر است قطرش 000/385/1 کیلومتر یعنی 109 برابر قطر زمین و مجموعه ای از دو هزار میلیارد میلیارد تن گاز است با گرمای 6/5 میلیون

ص: 295

درجه در سطح و 15 ملیون در مرکز. حجمش 420/333 برابر زمین. خورشید 745 مرتبه سنگین تر از مجموعه تمام سیارات خودش است و امروز آنرا یک میلیون و سیصد هزار برابر زمین می دانند و جاذبه اش 28 برابر زمین است. اگر خورشید از زغال بود دو هزار سال می سوخت و خاموش می شد ارتفاع شعله های خورشید بیشتر از فاصله زمین تا ماه است و گرمای متوسط آن شش هزار درجه است.

در هر ثانیه در خورشید چهار میلیون تن ماده به انرژی تبدیل و (به توان 33) 10 × 79/3 ارگ پخش می گردد و هر دقیقه بیشتر از 240 میلیون تن از ماده موجود خود را بصورت ذرات و تشعشعات از دست می دهد.

صفحه 118 سطر 12 : برای نشان دادن عظمت کهکشان خودمان (شیری) کافی است گفته شود : سرعت حرکت منظومه شمسی (خورشید و سیارات نه گانه آن و اقمار این سیارات و سیارکهای واقع در فضای بین سیارات) در حدود هشتصد هزار کیلومتر در ساعت است و متجاوز از دویست میلیون سال طول می کشد تا منظومه شمسی یکبار بدور کهکشان شیری بچرخد.

از لحاظی خورشید ما یک عضو مهم کهکشان است اما اکثر ستارگان کوچکتر اطراف خورشید برتری از نظر تکامل نجومی بر خورشید دارند که 10 تا 200 بار طولانی تر از خورشید نورانی خواهند ماند و تا هزاران میلیون سال بعد از زمانی که خورشید منظومه ما از معرکه بیرون شود همچنان نورافشانی خواهند نمود.

زمین و منظومه شمسی ما در مدار کهکشان خود در حرکتند و این کهکشان در مدار کهکشان عظیم تری حرکت می کند.

ص: 296

در کهکشان ما آنقدر خورشید است که هنوز نتوانسته اند بشمارند و بین ده تا دویست میلیارد تخمین زده شده است و در همین کهکشان خورشید هائی است که پنجاه هزار برابر خورشید ما نور دارد و جرمش بهمین نسبت بزرگتر است. وضع حرکت خورشیدها در کهکشان مانند است بوضع پرتاب آتش از یک گردونه آتش بازی و در واقع خورشیدها اطراف هسته مرکزی کهکشان می گردند.

همان قانون که خورشید را اطراف هسته مرکزی کهکشان به گردش در می آورد زمین را اطراف خورشید می گرداند و ماه را اطراف زمین چرخ می دهد و درون اتم ، الکترون را اطراف هسته مرکزی اتم به حرکت درمیاورد . یکسالی که زمین بدور خورشید و دویست و چهل و پنج میلیون سالی که خورشید اطراف هسته مرکزی و یک ماهی که ماه دور زمین گردش می نماید از لحاظ قانونی که بر جهان حکومت می کند مساوی است و کهکشان ما با آنکه از جمله کهکشانهای کوچک کائنات میباشد و کهکشانهائی به بزرگی یک میلیون برابر بزرگتر وجود دارد دارای مداری است که بدور چیز دیگری می گردد و میگردند و بنا بر آنچه قرآن کریم فرماید : کل یجری الی اجل مسمی و همه و همه بسوی جانبی که خدای متعال نامش را و جایش را می داند در جریانند (به کلمه یجری توجّه فرموده متوجّه باشید چرا همه جا کلمه حرکت را قرآن آورده و برای والشمس تجری و کلیه کائنات کل یجری کلمه جریان را ذکر کرده است آیا قرآن می فرماید بعلت کثرت خورشیدها که گازند باید کلمه یجری را آورد یا بسبب غلبه گاز در کائنات یا ...) همانطور که خورشید کهکشان ما تخمینی است (الی

ص: 297

دویست میلیارد) شمارش کهکشانها نیز تخمینی است (الی یکصد میلیارد) ولی این تخمین بدون محاسبه نبوده بلکه علمای نجوم قسمتی از فضا را واحد مقیاس قرار داده با توجّه بجوانب آن و اینکه جهان در حال وسعت است همانطور که قرآن هم تأیید میفرماید (والسماء بنیناها باید و انالموسعون) عدد یکصد میلیارد را بدست آورده اند و تاریخ پیدایش کهکشانها به 12-15 میلیارد سال قبل میرسد ماده اصلی کهکشانها هیدرژن است و باحتمال قوی که بهمین لحاظ قرآن کریم یجری را بکار برده و به گاز جریان میخورد نه حرکت و 80 درصد کهکشانها هیدرژن و نوزده درصد هلیوم و یک درصد چیزهای دیگر (اکسیژن ازت سدیم کلسیم و ...) می باشد (این قسمت را از کتاب جالب «در جستجوی عنصر خالص» تألیف یوری فیلکوف استادپلی تکنیک کیف شوروی نقل کردم وی همان جوان دانشمندی است که با سه استاد جوان دیگر باعدام محکوم شد و وساطت جهانیان برای جلوگیری از اعدامشان پذیرفته نگردید تا اینکه ژنرال دوگل ریاست جمهوری فرانسه واسطه و قبول گردید و چرا شخصی چون فیالکوف باعدام محکوم نگردد و حال آنکه در کشور وی استاد است که قوای مجریه در دست قدرت ملحدین و منکرین خداست و در جلد مربوط بمعاد خواهید خواند که فیالکوف مذکور تا کجا سخنانی نزدیک به ادیان بلکه بسیار نزدیک به اسلام دارد و در اینجا عین جمله ای از وی را نقل کنم : چون ماده اصلی تمام کهکشانهای جهان (هیدرژن) میباشد علمای نجوم عقیده دارند که جهان در آغاز جز هیدرژن نبوده است و تمام عناصر از (هیدرژن) بوجود آمد ولی هنوز نمی توانند توضیح

ص: 298

دهند که هیدرژن چگونه بوجود آمده است و آنچه در خصوص ایجاد هیدرژن (مولد الماء) می گویند جنبه تئوری دارد و فرضهائی است که هیچ یک از آنها را نمی توان واقعیت علمی داد. بدون شک خوانندگان در همین چند سطر متوجّه کلمات استاد شدند که چگونه به قانون حاکم بر کائنات که دارای شعور است اشاره کرده و در این چند سطر آخر آیا می توان استعمال کلمه مولد المائی که ذکر کرده به آیه شریفه و کان عرشه علی الماء قرآن عرضه داشت یا خیر ؟) و آیا هیدرژن (مولد الماء) بوزن مخصوص برابر آب بوده است ؟

صفحه 120 سطر 8 : و بسیاری آیه شریفه والسماء ذات الحبک (الذریات) را به آسمان دارنده مسیرها تفسیر کرده اند.

صفحه 121 سطر : 24 اگر انسان در سمتی دلخواه در امتداد خط مستقیم حرکت کند بشرطی که سطح زمین را ترک نکند یعنی بر سطح دو بعدی باشد بالاخره بهمان نقطه عزیمت باز میگردد و اگر سیستم سه بعدی باشد باز بهمان نقطه عزیمت میرسد و تصور چنین جهانی آسان تر از جهانی است که تا بی نهایت توسعه داشته باشد ...

اگر جهان بی نهایت باشد تعداد ترکیبات اتمی بی نهایت تعداد کهکشان بی نهایت تعداد سیارات بی نهایت تعداد اشخاص بی نهایت تعداد خوانندگان کتاب بی نهایت تعداد نویسندگان ... چرخهای چاپ ... کتابها ... بی نهایت.

اگر فرضیه انبساط و انقباض عالم درست باشد که ابتدا توده عظیمی بود و بتدریج وسعت و انبساط یافت و روزگاری مجدد انقباض یافته توده عظیم أوّلیه را بوجود میاورد لازمه چنین انقباض و انبساطهائی انحناء کامل آن است که تمام قسمتهای آن با هم دیگر اتصال یافته باشند و محدود بودن را برسانند.

ص: 299

از گریگوریف و مایاکاشیف دو دانشمند ریاضی دان روسی است.

سی سال قبل این معادله هسته ای دانشمندان مربوطه را برای مدتها سرگردان ساخت ( ؟ + الکترون + پروتون = نوترون) تا زمانیکه پاولی سویسی گفت : انرژی نابود شده تنها می تواند حمل بر ذره ای ناشناخته باشد و بزودی دانشمندان پی بوجودش برده آنرا نوترینو Noutrinoنام نهادند و طولی نکشید ذره ضد نوترینو نیز شناخته شد.

جرم نوترینو در حال سکون حدود صفر بوده و بدون بار الکتریکی است و بآسانی میتواند از میان کره زمین و حتی خورشید بگذرد بدون آنکه بچیزی برخورد نماید و برخی خواصی مشابه فوتون برای آن قائل شدند . آنچه مورد بحث است اینکه فعل و انفعالات هسته ای درون ستارگان سرچشمه اساسی زایش نوترینوها میباشند یعنی از تبدیل چهار پروتون به یک ذره آلفا (هسته هلیوم) دو پزیترون (الکترون مثبت) و دو نوترینو حاصل می شوند که پزیترون ها بر اثر برخورد با الکترونها نابود میشوند ولی نوترینوها از مرکز ستارگان جدا و در فضا به پرواز در می آیند بنابراین باید توده ای از نوترینوها در جهان وجود داشته و جرم آنها برابر جرم تمام ماده مرئی باشد و در نتیجه انحنای جهان تا درجه زیادی بوسیله نوترینوها محدود گردد و این نوترینوها هستند که حد و مرز کائنات را تشکیل می دهند.

چقدر متناسب است این خبر را از حضرت علی در اینجا نقل نمایم که چون از ایشان پرسیدند طارقی که پروردگار در قرآن از آن نامبرده (والسماء و الطارق و ما ادراک ماالطارق النجم

ص: 300

الثاقب ...) حضرت فرمود : نیکوترین ستارگان است انسان آن را نمی شناسد نامگزاریش بطارق بدین علت این که طی طریق نورش از هفت آسمان است و باز به مکان خودش برمیگردد.

طارق : در قلمرو کلمات ( ط ر- ق ) خاموش گردیدن و صدائی نداشتن - رویهم انباشته شدن بر یکدیگر و توبر تو نهادن چیزی و طارق السالک للطریق لکن در شب (تاریکی) ...

ثاقب : در قلمروش معانی : افروخته و شعله دار شدن روشن شدن بسیار سرخ گردیدن و ... با توجّه باختلاف طرائق اسلامی (کناطرائق قددا) و اینکه هفت طرائق اشاره شده (ولقد خلقنا فوقکم سبع طرائق) و معانی مربوط به طارق و ثاقب و مهمتر از همه اشاره حضرت علی به رفتن نور از طارق و گذشت از سبع طرائق و باز برگشت نور بهمان نقطه اوّل (با توجّه به نسبیت انیشتین و سیر نور و برگشت آن آیا تا چه اندازه می توان حقائقی از 15 قرن قبل از مطالب اسلامی مربوط به طارق در قلمرو این کلمات بدست آورد (خاموش و بدون صدا در حالیکه بسیار سرخ و افروخته و روشن است و رویهم انباشته و توبر تو قرار گرفته و نورش هفت آسمان را پیموده و بجای أوّلیه برگشته است) و این است اصل خبر : انه سئل عن الطارق الذی فی القرآن فقال لی هواحسن نجم فی السماء و لیس یعرفه الناس و انما سمی الطارق لانه یطرق نوره سماء الی سبع سموات ثم یطرق راجعاحتی یرجع مکانه.

صفحه 123 سطر 16 : و هم اکنون صحبت از وجود سیاره جدیدی میان عطارد و خورشید در محافل علمی نجومی می شود. بنام ولکان و حتی طبق فرضیات جدید سیاره دهمی در آنطرف پلوتو

ص: 301

قرار دارد که از پلوتو بزرگتر و در فاصله یازده و نیم بیلیون کیلو متری خورشید است یا بزبان دیگر سفینه فضائی که با سرعت 20 کیلومتر در ثانیه حرکت کند پس از 10 سال به پلوتو می رسد (و پس از هفتاد سال به نزدیکترین ستاره یعنی پرکیماسانتوری).

صفحه 123 سطر 19 : و نظریه های دیگر.

صفحه 124 سطر 19 : و آیه «والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم» گفته شود که عرجون همانا شاخه خرمای خشک قدیمی بدون سبزی است و شاید بتوان گفت اشاره به ماه بدون سبزی و آب و حیات می باشد.

صفحه 125 سطر 9 : و شگفت انگیزتر از همه آیه 5 سوره زمر است (یکور اللیل علی النهار و یکور النهار علی اللیل) که با توجّه به کلمه «یکور» می بینیم نه تنها غیر ممکن است تصور دیگری جز به کروی بودن زمین بشود بلکه شگفتی چنین است که اشاره می نماید همانگونه که عمامه پیچیده می شود روز و شب درهم می شود یعنی خورشید بتدریج از شمال کره بطرف استوا و جنوب رفته و از مشرق بمغرب می چرخد آنچنانکه به تدریج تابستان به زمستان و یک فصل به فصل دیگر مبدل می گردد نه آنکه خط استوا حد فاصل گرما و سرما بوده باشد.

صفحه 125 سطر 14 : شگفت اینجاست که بکرات از ائمه اطهار طول و عرض خورشید و سایر کرات پرسیده شد و در هو نوبت آندو را برابر ذکر کردند (قطر کره).

صفحه 129 سطر 18 : با آوردن سنگهای ماه بزمین و آزمایش

ص: 302

سنگها دانسته شد : عمر ماه هزار میلیون سال قدیمی تر از آنچه قبلا تصور می کردند می باشد. سنگهای ماه مدتهای مدید در حال گردش و غلطیدن بر روی یکدیگر بوده اند لذا احتمال داده می شود از شهابها و سنگهای آسمانی بوده باشد شهابهائیکه هر روز 24 ملیون مرئی بزمین میرسند و بیشتر از این با تلسکوپ دیده می شود. سنگهای ماه چه آنکه رو بخورشید بوده یا نبوده در معرض بمباران اشعه رادیواکتیو قرار گرفته است. سنگهای اقیانوس آرامش (آورده شده با آپولو 11) با سنگهای اقیانوس طوفان (آورده شده با آپولو 12) کاملا متفاوت و بیشتر عناصر تشکیل دهنده سنگهای اقیانوس طوفان نوعی کوارتز و مقداری پتاسیم و کمی شیشه بوده که مشابه آن در زمین یافت نمیشود. درجه غلظت سنگهای شهابی افتاده بر ماه پائین و دارای کمی اکسید آهن و شیشه و مقدار بسیار زیاد تیتانیوم بوده است و ... ماه بمدت 27 روز و 7 ساعت و 43 دقیقه و 51/11 ثانیه راه خود را می پیماید و در حضیض 354000 و هنگام اوج 405500 کیلومتر با زمین فاصله دارد ، شعاع ماه 27 درصد شعاع زمین یعنی 1738 کیلومتر و مساحت آن 5/7 درصد مساحت زمین و حجم آن حدود 2 درصد حجم زمین و 56/81 بار از زمین سبکتر است. برای کنده شدن سفینه از زمین باید سرعت 2/11 کیلومتر در ثانیه باشد و این ارقام در سیاره عظیم مشتری به 61 و در ماه به 4/2 میرسد. قلل پر نشیب و تیز قد کشیده که گاهی چند عدد پهلوی یکدیگرند در ماه دیده می شود و یکی از قلعه ها 9 کیلومتر ارتفاع دارد. مجاری شبیه رودهای تند

ص: 303

و پارگیهای شیب دار و کشیدگی مستقیم و عمد کوه ها و گودیهائی بسطح چند کیلومتر در ماه دیده می شود.

صفحه 130 سر 11 : حرکت زمین هر صد سال یکهزارم ثانیه کند می شود .

صفحه 130 سطر 6 : هم اکنون طبقات جو را چنین تقسیم می نمایند : تروپوسفر از صفر تا 12 کیلومتری که باد و طوفان و باران و برف در آن صورت می گیرد استراتوسفر تا 50 کیلومتری مزوسفر که کاهش حرارت در آن شدت می یابد الی 80 کیلومتری یونوسفر از 80 الی 400 کیلومتری که حداقل حرارت در آن 1200 و حداکثر 1700 درجه می باشدسوپراسفرالی یکهزار کیلومتری اگزوسفر از یکهزار کیلومتر الی آخر.

گازهای جو : ازت اکسیژن آرگون دی اکسید کربن به نسبت 08/9578/20 93/0 4% درصد و گازهای نئون هلیوم متان کری پتون - هیدرژن دی اکسید ازت گزنون به نسبت 2/18 2/5 2 1 و 1 5/50/0 9% یک ملیونیم درصد.

صفحه 135 سطر 6 : در اینجا مناسب است چند کتاب که وابسته بمطالب می باشد برای علاقمندان معرفی گردد : منشاء و تکامل حیات تالیف اپارین ترجمه دکتر نورالدین فرهیخته.

زندگی در سیارات دیگر : نویسنده تشخوف ترجمه عباسقلی جلی.

ص: 304

حیات چگونه آغاز شد تألیف ایرونیک ادلر ترجمه دکتر محمود بهزاد.

راهنمای ستاره شناسی تألیف آقایان هربرت زیم و رابرت ببکر ترجمه شده در 160 صفحه.

صفحه 152 سطر 14 : به ادامه خلقت «خلقت مداوم» دقت بیشتری بفرمائید آنچه را 15 قرن پیش قرآن فرمود و آنچه را دکتر فرانک لاواستاد دانشگاه اریزونا در اوّل سال مسیحی 1970 اظهار داشت : واحدهای خلقت بنام «ایرترون» در اثر تابش اشعه مادون قرمز در مرکز 12 کهکشان از جمله کهکشان ما یعنی راه شیری کشف شده و در هر کدام از این مراکز ماده و ضد ماده در کنار هم ایجاد میگردد ، و سپس یکدیگر را از بین برده و آثار نتیجه از این فعل و انفعالات بطور مداوم پخش شده و تمامی ماده ای را که جهان را اشباع میکند و ستارگان و سیارات و دنیاهای جدید را میسازد بوجود آورده اند ... و بالاخره گزارش خود را چنین پایان میدهد : اگر ما شاهد خلقت مداوم هستیم پس کنترل آزمایشگاهی خلقت ماده و ضد ماده چنانکه نظریه فعلی پیش بینی میکند نمیتواند غیر ممکن باشد و در نتیجه دایره اطلاق عملی این نظریه میتواند حدی نداشته باشد آیا بدان معنی

است که انسان روزی قادر به ساختن «ماشین ماده» خواهد شد. (این هم برای کسانیکه به قدمت ماده معتقدند) و البته این احتمال را بدهید که : شاید خلقت مداوم با آنچه قرآن 15 قرن قبل فرموده سازگار است.

صفحه 152 سطر 14 : و حتی عقیده برخی است که شاید آیه

ص: 305

شریفه سوره انعام «و ما من دابه فی الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الاامم امثالکم» اشاره به ارتباط بین جمیع مخلوقات که همه امم مانند انسانهایند میباشد.

صفحه 154 سطر 10 : پس از کلمه : اوست. بعنوان مثال کسی بهتر از داروین داروینیسم را نفهمیده و نمی دانست و مردی بود در عین حال کاملا مذهبی و این خود بهترین دلیل بر سازگار بودن دین و موضوع تکامل است.

صفحه 175 سطر 3 : در کتاب جالب «درجستجوی عنصر خالص» تالیف یوری فیالکوف ااستاد پلی تکنیک دانشگاه کیف شوروی نکته جالبی است ... مداخله در مغز میمونها برای تقویت هوششان آثار حیرت آوری است و دیده شده میمونهائی که مراکز هوش و حافظه اشان تحریک شده میتوانند بخوانند (بدون تلفظ) و بنویسند و حتی معنای جمله را بشرطی که جنبه معنوی نداشته باشد بفهمند مثلا وقتی مینویسد عسل شیرین است بفهمد ولی به معنای این جمله که : راستگوئی صفتی پسندیده است هرگز واقف نخواهد شد و این همان مطلب جالبی است که تحت عنوان : خلق الانسان علمه البیان شرح داده ام که ماحصلش باختصار چنین است انسان آنچه میگوید علاوه بر اینکه نطق می کند فکر هم می نماید یعنی اگر حرفی را زد قلبش تشخیص میدهد راست می گوید یا خیر ! تصمیم خواهد گرفت یا نه ! چه فکری دارد و ...

و بحث جدید پرفسور دولمای فرانسوی (Delmas) درباره انسان و میمون جالب است :

سگ یا اسب را میتوان یاد داد ایستاده راه برود یا میمونها

ص: 306

ایستاده راه میروند یا خرسها ولی ایستادن انسان چیز دیگری است یعنی ایستادن تنها نیست بلکه عبارت از ایستاده فعالیت کردن میباشد و این حالت در میان جانوران منحصر به فرد می باشد.

پرفسور گوید : ایستادن طبیعی نیست و اگر ایستادگی انسان تحت کنترل مغز و اعصاب خلق نشده بود برای ایستادن انرژی فراوانی بمصرف میرسد و انسانها همینکه خسته یا بیمار شدند دراز کشیده میمیرند در صورتی که اسب ایستاده میمیرد و بسیاری از حیوانات دیگر و برای انسان ایستادن عمودی استراحت محسوب نمی شود.

برای تعدل طبق نظر پرفسور سه نوع مکانیکی ممکن است مرکز ثقل در جلو (در پریمات ها نیست) که اایستادن غیر ممکن است. مرکز ثقل هم طراز تنه (که در پریمات ها باز هم نیست) که اسلوب ایستادن و حرکت متنوع می باشد و نوع سوم مرکز ثقل در لگن خاصره که راه رفتن را آسان کرده و در انسانها مشاهده می شود طول دستهای انسان نسبت به پا کوتاهتر از میمون است و برای راست ایستادن بشر که هزاران سال لازم بود میبایست دستهایش دراز شده باشد در صورتی که کوتاه ماندن و چون به ساختمان تشریحی انسان و میمون توجّه کنیم مطلب روشنتر می شود زیرا تفسیر حال و وضع آنها با محل احشاء و عمل مراکز عصبی و تناسبات بین شکل اسکلت ورل عضلات میباشد و امروز در بررسی اسکلت ها به پژوهش درباره چهار چیز میپردازند: پا، لگن ، ستون فقرات و قاعده جمجمه (البته توجّه فرمودید که پا نیز در نظر قرآن اهمیت داشت و در تقسیم بندی هنگام تکامل تدریجی انواع به پاها و طرز راه رفتن اشاره کرد و همه جا کلمه رجل و رجلین بکار برد).

ص: 307

لگن که به راست شدن تنه مربوط است و در چهار پایان کشیده و باریک و در بر انشیاتورها دراز و در نیمه راستها ضمن بالا ماندن گشاده و بالاخره در موجودی بنام انسان پائین آمده و بعقب افتاده و عریض می شود.

ستون فقرات در انسان تبدیل به ستونی شده که منحصرا به عضلات پائینی تکیه دارد و در پریماتها مانند چهارپایان عریض است در انسان تعداد مهره های قبل از استخوان خاجی (گردنی ، پشتی کمری) 24 عدد است و مهره های خاجی 5 دمبالچه 3-5 در صورتی که میمونهای چهار دستی 26 مهره قبل از استخوان خاجی و 3 مهره خاجی و 20 مهره قبل از دمی دارند.

در انسان راست شدن تنه موجب شده بیست و چهارمین مهره پنجمین مهره کمری است و خلاصه گویا انسان با بلند کردن سر و جدا کردن دستهایش از زمین و با خم کردن قسمت کمری ستون فقراتش در اثر قابلیت ارتجاع یک مهره خاجی را بیرون کرده است بعلاوه استخوان خاجی و دمبالچه انسان در عمل هیچ شباهتی با همین استخوآنهادر پریماتهاها را ندارد.

جمجمه میمون تنها حجمش کمتر از جمجمه انسان نیست بلکه سوراخ پشت جمجمه انسان (سوراخ اکسی پی تال) متناسب بار است ایستادن و افقی بوده و در انتروپوئیدها مورب است و شگفت انگیز آنکه جمجمه قبل از تولد کودک شبیه به جمجمه گوریل جوان میباشد و در همان جهت قرار گرفته ولی بعد در کودک مبدل به سر انسانی می شود و در دیگری پوزه حیوانی میسازد و بعقیده پر فسور انسان هرگز چهار پا نبوده و بتدریج راست نشده بلکه

ص: 308

یکباره بدین نوع در آمده است همانگونه که کتابهای آسمانی بآن اشاره نموده است.

من در اینجا میافزایم: آیا انسانی که بتدریج راست ایستاده و روزگاری ستون فقراتش بموازات زمین بوده چرا هم اکنون بخاطر رعایت بهداشت بدنش حق ندارد بحالت خمیده در آید آن چنانکه گوئیا ذات مقدس الهی سجود و رکوع را منحصر بخود خواسته است و در جلد بهداشت بدن مفصلتر گفته خواهد شد.

مارتین اف دانشمند شوروی گوید... آنچه دانشمندان انسان شناس درباره اسنان جاوه و سوماترا و مالیزی و نیجریه و غیره یا پیرامون حلقه های مفقوده نوشته اند از حدود فرضیات خارج نیست و فرضیه نشو و ارتقای داروین که انسان از نسل میمون میباشد و یا سخن آنان که گویند انسان بیش از صد ملیون سال بشکل موجودات ذو حایاتین در آب و خشکی میزیسته و بمرور زمان بصورت امروزی در آمده است همگی فرضیاتی بیش نیستند و هنوز دانش جدید نتوانسته است پرده از روی این معما بر دارد. حتی برخی نویسندگان گفته اند آدم و حوا از کرات دیگر آسمان با سفینه فضائی به زمین آمده بعلت خرابی سفینه مجبور بماندن در زمین شدند و بهر صورت چرا نپذیریم که تمدنهای بسیار عالی کار را به جنگهای هیدرژنی کشانده و در نتیجه وحشیان یا غار نشینانی که دور از تمدن و شهرها بودند نجات یافته ما انسانها از نسل آنان نباشیم همانطور که اگر جنگ عالمگیر اتمی و هیدرژنی هم اکنون بر پا شود هر چه هست محو و نابود می شود و باقیماندگان احتمالا نفراتی در جنگهای افریقا و یا اطراف رود آمازن خواهند بود.

ص: 309

صفحه 181 سطر 4: انقلابی که انسان تنها در انسانیت داد و اجتماع را درک کرد و جزئی از آن شد و همه در یک کلمه ، انقلابی که انسان تنها را به انسانیت و اجتماع مبدل ساخت.

صفحه 214 سطر 10: و آیه: انا خلقناکم من ذکر وانثی (سوره حجرات) که خلقت آدمی را از مرد و زن میداند و حتی در سوره اعراف آیه 189 علاوه بر اشاره به علاقه جنسی بین مرد و زن با اسلوب خاص اخلاقی تحت یک کلمه «تغشیها» بتمام مراحل ازدواج و آمیزش و تولید مثل اشاره مینماید و در همین آیه باز آدمی را پیدا شده از آمیزش مرد با همسرش میداند.

صفحه 216 سطر 7: بجای ولعالم و لدا العالم.

صفحه 225 سطر 6: دکتر ایرین اجرتر فیزیکدان و دکتر جوزف سگ پج از جمله کسانی بودند که شاهد زندگی جلبکی در محیط گاز کربنیک با غلظت صد در صد شدند که یکنوع آن بنام کورلا و لگاریس بآهستگی اما بطور یکنواخت در طول دو ماه رشد نمود که این زمان مساوی یک روز در زهره میباشد.

صفحه 225 بعد از سطر 6: در اینجا این سئوال نیز پیش میآید ما میدانیم زمین باید بوسیله باکتریها در آید(بر آید) همان گونه که خمیر از باکتریها در میاید و قرآن هم در 15 قرن قبل به ور آمدن زمین اشاره فرموده (ربت ثم انبتت... ور میاید و سپس میروید) و شیوه قرآن است که کلمه رویانیدن (و انبتنا... و انبتت... و...) را در مورد بیرون آمدن گیاهان از زمین بکار برد در حالیکه اینجا که مورد رویش گیاه پست است بجای رویانیدن کلمه خارج ساختن (یخرج) را آورده و آفرین بر قرآن گیاه

ص: 310

شناس 15 قرنی که زندگانی برخی از گیاهان را محتاج به خروج دانسته نه باکتریها. (در جلد گیاه شناسی و اسلام بیشتر بحث خواهد شد).

صفحه 225 سطر 14: و لم اسلم من فی السموات و من فی الارض طوعا و کرها و الیه یرجعون (سوره آل عمران آیه 77) که با طاعت و انقیاد کسانی در آسمانها و زمین اشاره شده و چون ملائکه از خود رایی و کراهتی و دلخواهی ندارند و همیشه مطیع محض اند معلوم می شود موضوع برای غیر ملائکه است.

در جلد دوم گفته شده حتی حضرت علی بوجود شهرها و میدانهائی مشابه شهرها و میدانهای زمین که در آسمانهاست اشاره فرموده و با توجّه به معانی برج (حصار قلعه بنای مرتفع... شاید آیه تبارک الذی جعل فی السماء بروجا و جعل فیها سراجا و قمرا منیرا به همان میدآنها اشاره فرموده و ضمنا با آوردن شمس و قمر اشاره به محیط مساعدی برای وجود موجوداتی مشابه ساکنان کره زمین کرده باشد.

صفحه 226 سطر 5: 4- آیات اعجاز آمیزی است: انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب و حفظا من کل شیطان مارد. لایسمعون الی الملا الاعلی و یقذفون من کل جانب. دحور اولهم عذاب و اصب. الامن خطف الخطفه فاتبعه شهاب ثاقب. فاستفتهم اهم اشد خلقا ام من خلقنا هم من طین لازب. بل عجبت و یسخرون (بدرستیکه ما آراستیم آسمان دنیا را به آرایش ستاره ها و نگهداشتیم آنرا از هر شیطان تجاوز کننده ای که آن شیطانها نمی توانند

بشنوند اصوات جماعت بالاتر از زیرا انداخته می شود بسوی آنها از هر جانب

ص: 311

تا آنها را برانند و برای ایشان است عذابی دائم مگر آنکه دزدکی گوش فرا دهند پس در این هنگام هم میاید او را شعله فروزانی از آتش و اما ای محمّد تو بپرس از این مردم آیا آنها از جهت خلقت قوی تر ندیا آنها که ما خلق کردیم. بدرستی که خلق کردیم آنها را ار گل چسبنده بلکه تعجّب کردن و مسخره میکنند).

از مطالب فوق دانستنیهای زیر عائده میگردد:

چون در قرآن به خلقت آدمی از طین اشاره شده ( انا خلقنا الانسان من طین) و در اینجا نیز از خلقت موجودات آسمانی که از طین لازب خلق شده اند سخن است و با توجّه بمعنای لازب(چسبنده متراکم سخت و شدید) معلوم میگردد هم جنس بعضی موجودات آسمانها (علاوه بر فرشتگان) شبیه آدمی است منتها با داشتن سلولهای سخت تر و هم نوع خاک محل سکونت آنها ساختمانی مشابه با ساختمان زمین دارد و این از معجزات قرآن است که 15 قرن قبل اشاره به آسمانها کند و در آنجا وجود خلقت خاکی مشابه زمین را متذکر گردد.

شنیدن صدای موجودات بالا سخت ایت و بزودی و آسانی نمیتوانند سخنان آنها را شنود.

تجاوز آسمانها و تسخیر آنها بوسیله شیاطین و کفار صورت میگیرد و آیه اعجازآمیز دیگر را بنگرید: اولم یر الذین کفروا ان السموات و الارض کانتار تقا ففتقنا هما و... گویا قرآن در 15 قرن قبل میفرماید چون کفار آسمانها را مسخر خواهند ساخت روی سخنم با آنهاست که مگر نمی بینند آسمانها و زمین متصل بودند سپس آنها را از یکدیگر جدا ساختیم. و دیگر بیان

ص: 312

قرآن است که میفرماید اشکالاتی بر سر راه تسخیر آسمانها قرار داده شده و از جمله وجود شهاب ثاقب است و دیگر اینکه چون کفار بآسمانها دست یابند نخوت و غرور آنها را خواهد گرفت و عذابی سخت برای ایشان آماده است.

قرآن مسافرت بین این دو گروه راحتمی میداند و ما در صفحات مربوط به فضا نوردی در جلد بعد گفتیم که آیه شریفه و من آیاته خلق السموات و الارض مابث فیهما من دابه و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر بوضوح وعده ملاقات بین ساکنان آسمان و زمین را میدهد و حتی به فلک مشحون و... و مثله ما یر کبون و سفینه های فضائی پر جمعیتی که بین آسمانها و زمین در حرکت خواهد بود در قرآن اشاره شده (به جلد دوم فضای نوردی مراجعه فرمائید)

صفحه 231 سطر 4:

ز- کوچکترین سنگ اهرام مصر چهار هزار تن است و تشعشعات سنگها نشان میدهد آنها مربوط به 12 هزار سالند نه چهار هزار سال بعلاوه میدانیم که بر اثر ضرب یا تقسیم اضلاع هرمها بر یکدیگر اعداد عجیب ریاضی بدست میاید(عدد پی... 14/3) آیا در آنزمان این اعداد از کجا آمده است ؟

ح در میتولژی (مثلا ادبیات هندوها و مایاها از خدایان بلند قد سفید گوش که از آسمانها آمده اند یاد شده است).

ی جسد انسان تئاندر تالی که پنجاه سال قبل با گلوله کشته شده پیدا شد (کیهان شماره مسلسل 7873).

ک در مرزهایی تبت و چین یک سنگ نوشته ای که نقشها و نوشته های اسرارآمیز داشت پیدا کردند و گفتند مربوط به دوازده

ص: 313

هزار سال قبل است این سنگ را باستان شناسان شوروی مورد بررسی قرار دادند و مقداری زیادی کبالت و فلزات دیگر در آن یافتند.

ل در افسانه های چینی است که در قدیم انسانهای لاغر و زرد رنگی از ابرها فرود آمدند و زمینی ها از بزرگی سرو بی قوارگی اندامشان از آنها ترسیدند و آثار باستانی کشف شده در غارهای جین این افسانه را با در دست داشتن اسکلتهای بزرگ انسانهای یافت شده تأیید میکند هر چند ابتدا اسکلت ها را مربوط به میمونها دانستند و بعد که متوجّه دفن کردن آنها شدند از این نظریه عدول نمودند.

م - و در باب حالات حزقیال پیغمبر مینویسند که چرخهای متحرکی را در آسمان دیده و به آن شهادت داده و در کتاب سانسکریت از ماشین های آسمانی بنام ویمانا نامی و شرحی آمده است.

ن در اینجا اقوال بعضی از دانشمندان را درباره وجود حیات در کرات آسمانی میاوریم:

اوتواستره ستاره شناس امریکائی گوید: خورشید چند هزار برابر مجموعه سیارات خود است و در عین حال سرعت حرکت وضعی آن ناچیز است بطوریکه اگر تمام حرکت گردشی که در خورشید و سیارات است به خورشید داده میشد پنجاه بار سریعتر از سرعت فعلی میچرخید و کشف دانشمند نامبرده این بود که ستارگان را دو دسته تقریبا مساوی دید یکعده که کند میچرخیدند و عده ای که پنجاه برابر سریعتی بودند و این تفکیک یا اصول دو گانه: سیاره داشتن و نداشتن وفق میدهد که خود بنیاد امید بخش جستجوی حیات در فضاهای کیهانی میباشد. بعلاوه مواد أوّلیه مورد لزوم

ص: 314

برای حیات (هیدرژن کربن اکسیژن ازت و...) که ماده سفیده ای زنده از آنها تشکیل یافته در همه جا هست و در ابرها و غبار و گاز تیره بین ستارگان همشه آب ، گاز کربنیک ، متان ، امونیاک (بصورت ذرات یخ بتسه وجود دارد) و حتی چندی پیش در ترکیب چند شهابی ساقط شده بزمین آثاری از پلی پپتیدها یافتند سپس پرفسور میافزاید که نزدیک به 5-6 درصد ستارگانی که کند میچرخند و لذا سیاراتی دارند دارنده موجودات عاقلند و لاجرم در کهکشان ما که قریب دویست میلاید ستاره دارد و دوازده میلیاد جامعه بشری نظیر جامعه ما ممکن است داشته باشد و بعد با ستاره اپسیلون در صورت فلکی اریدان و ستاره اپسیلون در صورت فلکی هندو و ستاره تاو در صورت فلکی حوت اشاره کرده ادعا میکند که محتاط ترین شکاکان هم نمیتوانند از شباهت کامل آنها با خورشید خودمان و موقعیت آنها برای داشتن انسانهائی عاقل دوری کرده ادعای دیگری بنمایند.

تسیالکوفسکی در 1924 نوشت که بین موجودات عاقل کیهان ارتباطاتی برقرار است.

(اس ام کید) دانشمند انگلیسی در مجله علمی (د سکفوری) علت عقب ماندگی انسان را از موجودات عاقل کرات نداشتن سال تاریخی میداند که نزد انسان بسیار کم و در آنجاها به میلیونها سال میرسد. هارولدیوری استاد دانشگاه کالیفرنیا در یک اجتماع دانشمندان گفت: فکر نمیکنم تنها بشر زمینی موجود

ص: 315

ایوان انتو نویچ یفرموف نویسنده و دانشمند شوروی در کتاب خود «ابراندرومد» آرزو میکند بشریت به حلقه دوستی و برادری موجودات عاقل سایر کرات در آید.

سر جیمز ستاره شناس انگلیسی اظهار میدارد چه بسا موجودات عاقلی در سایر کرات باشند که بجای جذب اکسیژن مانند گیاه در برابر خورشید عمل کلروفیل سازی را انجام دهند.

رابرت بیری در مجله دانش امریکا نوشت : اگر موجودات عاقل کرات دیگر با ما زمینی ها ارتباط برقرار نمیکنند برای اینست که بآنچنان تکنیک عالی رسیده اند که ارتباط آنها با زمینی ها برایشان جالب نیست. کام آمات دانشمند هندی علاماتی با معنی از دسته سیارات دوگانه «قو 61» ثبت و ضبط کرد و پس از تحویل علامات به ماشین های منطقی و مترجم ملاحظه گردید که از مردمان منظومه شمسی دعوت میشد که به حلقه وحدت آنها بپیوندند (در جلد دوم ملاحظه خواهید فرمود که چگونه قرآن باین موضوع اشاره فرموده است).

براسول فیزیکدان انگلیسی در مجله علمی «نیچر» نوشت عقیده دارم بعید نیست ساکنین احتمالی منظومه های اپسیلوان اریدان وتا وحوت محفظه هائی به منظومه شمسی پرتاب کرده باشند که علائم رادیوئی با رمز معینی مخابره کنند.

دایسون حتی پیشنهاد میکند که در جستجوی موجودات عاقلی باشند که خورشید خود را در ساختمان گنبد مانندی سرپوشی کرده اند و ...

نیکلای کارداچف فضا شناس جوان شوروی درباره منبع

ص: 316

صدور اشارات مخابره شده به زمین معروف به (102 CTA) عقیده دارند چون با وسائل و دستگاههای مخابراتی کنونی انسان نمی تواند با ساکنان کراتی که اشاراتشان بما میرسد تماس بگیریم لذا تمدن آنان بمراتب بالاتر از سطح تمدن ما میباشد.

فوردریک اوردوای دانشمند امریکائی در کتابش (مخلوقات زنده در منظومه شمسی) مینویسد : ممکن است ساکنان کرات دیگر سفینه هائی فضائی بزمین فرستاده باشند و موفق به کشف محل فرودشان هنوز نشده باشیم دانشمندی محور انحرافی 24 درجه ای مریخ را دلیل بر چهار فصله بودنش دانسته اظهار میدارد موجودات زنده ای در مریخ میباشد.

دانشمند روسی عقیده دارد دو ماه مصنوعی اطراف مریخ در گردش است.

اگرست دانسمند روسی در کتاب خود (موجودات سیارات دیگر در روی زمین) گوید : لااقل در ده میلیارد سیاره موجوداتی وجود دارد که ممکن است بسیاری از آنان از ما متمدن تر و برتر باشند.

نیکلا اکراسیل نیکوف عضو خبر پراکنی آکادمی علوم شوروی درباره زهره می گوید : خوشبختانه آثار حیات در زهره دیده شده است. زیگل دانشمند معروف موجودات کره مریخ را عاقلتر از زمینی ها دانسته گوید اما اگر تکنیک زمینی ها را داشتند بزمین حمله می کردند.

ژول راچسن قریب صد کاترلیون سیاره را تخمین میزند که نوعی زندگی بر آنهاست.

ص: 317

چارلز فرد در کتابش «نفرین شدگان» به دو تمدن بسیار مترقی خارج از منظومه شمسی ما که سالهاست بین آنان جنگ برقرار است اشاره می کند.

باراباشف دانشمندی شوروی عقیده وجود موجودات بر کرات را داشته وزایتسف دانشمند روس در کتاب «تکامل هستی و موجودات عاقل» درباره موجودات هوشمند سایر کرات مطالبی نوشته و صدها دانشمند دیگر ... ورنرفون براون کارشناس مسائل موشکی و فضائی مقارن اولین پرواز فضانوردان امریکائی گفت : بنظر من زندگی عبارت از عنصر نبوغ الهی است و بمعنای خیلی وسیع هدف نهائی پروردگار حیات در کائنات می باشد ...

مناسبت دارد در اینجا مطالبی را از نبی گرامی و ائمه دوازده گانه بیاوریم تا بر شگفتی شما بیفزاید که چگونه بروشنی و صراحت بموجودات آسمانی اشاره کرده اند :

نبی گرامی نزد جماعتی ایستادند که درباره عظمت آفرینش سخن می گفتند و فرمودند فان للّه تعالی وراء المغرب ارضا بیضا بیضها و نورها مسیره الشمس اربعین یوما فیها خلق من خلق اللّه تعالی (برای خدای متعال در پس مغرب زمینی است سفید که نور و سفیدیش باندازه مسیر چهل روز آفتاب می باشد (الدرالمنثور و ...

حضرت صادق : ان من وراء عین شمسکم هذه اربعین عین شمس فیها خلق کثیروان من وراء عین قمرکم هذا اربعین قمر افیها خلق کثیر لایدرون : اللّه تعالی خلق آدم ام لم یخلقه (بحار روضه وافی و ...) در پشت خورشید شما چهل خورشید وجود دارد که در آن خلق بسیار زیادی وجود دارند و همچنین در پشت ماه چهل ماه که

ص: 318

در آنها افراد زیادی زندگی مینمایند که آنان از اینکه خدا آدم را خلقکرده است ابدا اطلاعی ندارند : از کلمه آنان نمی دانند معلوم می شود دانائی دارند و عاقلند و فقط در مورد خلقت آدم نادانند از کلمه عین شمس و قمر معلوم میگردد ساکنان آسمانها منظومه شمسی دارند و از چهل شمس و چهل قمر استفاده می شود با توجّه به کلمه وراء اگر مقصود از چهل ذکر کثرت و شماره نباشد بالاخره بشر به وجود چهل منظومه شمسی دارنده خورشید وماه که دارای ساکنانی است وقوف حاصل خواهد کرد.

نبی گرامی فرمایند : النجوم امان لاهل السماء فاذاذهبت النجوم ذهب أهل السماء (ستارگان آسمان برای انسانهای آسمانی پناهگاه و امانند و زمانی که ستارگان زائل شوند اهل آنها نیزاز بین خواهند رفت و بدست مرگ سپرده می شوند (ینا بیع الموده و ...) که کاملا حضرت باهل آسمانها و اینکه تا زمان مرگ محلشان زنده خواهند بود اشاره فرموده اند حضرت سجاد در صحیفه سجادیه فرماید : فصل علیه انت و ملائکتک و سکان سمواتک و ارضک و علاوه بر نام فرشتگان به ساکنان آسمانها که غیر از فرشتگانند اشاره فرمده است.

حضرت علی فرمود : هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی لارض مربوطه کل مدینه بعمودین من نور (این ستارگانی که در آسمان می بینید شهرهائی هستند مثل شهرهائی که شما در زمین آنها را دیده اند هر شهری به شهر دیگر بوسیله دو ستون از نور ارتباط دارد قائم است) (مجمع البحرین بحار و ...) که در این خبر با توجّه به کلمه مدینه معلوم می شود هم مدینه و شهر در آسمانهاست و هم تمدن و آدمیانی و هم از کلم عمودین

ص: 319

من نور به نیروهائی واقف می شویم که در جلد فیزیک و اسلام از آنها بحث خواهد شد.

نبی گرامی پس از معراج رفتن فرمودند : رایت فی السماء السابعه میادین کمیادین ارضکم که در آسمانها بطور وضوح به میدانهائی مانند میدانهای زمین اشاره شده و لابد وجه تشابه آنها اوضاع مادی و اجتماعی و ایاب و ذهاب و وسائط نقلیه را نیز در برمیگیرد. و در جای دیگر می فرماید : کشطت لی عن السموات السبع و الارضین السبع حتی رایت سکانها و عمارها و موضع کل ملک منها که در اینجا به زمین های آباد موجودات آسمانی اشاره شده است.

حضرت باقر فرماید : و لعلک تری ان اللّه تعالی انما خلق هذا العالم الواحد اوتری ان اللّه عزوجل لم یخلق بشر اغیر کم بلی واللّه لقد خلق اللّه تبارک و تعالی الف الف عالم و الف الف آدم و انتم آخر تلک العوالم و اولئک الادمیین (شاید گمان میکنی که خدای متعال تنها همین عالم شما را آفریده یا تصور می کنی که بشری جز شما نیافریده بخدا سوگند خدا هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفریده که عالم و آدم شما در آخر همه قرار دارد).

در اینجا اگر کلمه آخر را از لحاظ تمدن بحساب آوریم حضرت تصریح فرموده که ساکنان کرات دیگر از ما متمدن ترند و در صورتی که کلمه آخر از لحاظ سابقه باشد معلوم میگردد سن کره مسکونی ما کمتر از آنهاست و در هر صورت اشاره بساکنان آسمانها شده است.

حضرت صادق فرماید : ما من لیله تاتی علینا الاواخبار کل

ص: 320

ارض عندنا و ما یحدث فیها و ما من ارض من سته ارض من ارضین الی سبعه الاونحن نؤتی بخبرهم (هیچ شبی نیست از شبهای گذران مگر اینکه در آن اخبار و حوادث هر زمینی از شش زمین تا زمین هفتم بما آل محمّد میرسد و ما از کلیه حوادث و اخبار زمینها مطلع هستیم) و این مطلب شاید میرساند که روزی بشر دیگر نیز با علم بیشتر بتواند با ساکنان آسمانها تماس بگیرد.

حتی حضرت علی به زادن و مردن در آسمانها اشاره کرده میفرماید : فی البارحه سعد سبعون الف عالم و ولدفی کل عالم سبعون الفاو اللیله یموت مثلهم (شب گذشته هفتاد هزار نفر سعادتمند شدند و هفتاد هزار نفر متولد گردیدند در هر عالمی و هفتاد هزار نفر مردند در هر عالمی) خوانندگان از اینکه در 15 قرن قبل که هیئت بطلمیوس حاکم و البته دراختیار چندین نفر بوده چنین سخنانی زده شده تعجّب کرده و به اهمیت آن وقوفحاصل خواهند نمود.

نه تنها در قرآن به وجود ساکنان آسمانها اشاره شده بلکه از خداپرستی و ایمان و عبودیتشان مطالبی است (ان کل من فی السماوات و الارض الا آتی الرحمن عبدا نیست کسی که در آسمانها و در زمین باشد مگر آنکه خدا را عبادت میکند) آری همینکه قرآن به عقل بیشتر و تمدن افزونتر مردمانی متذکر بود لازم این است که عقلان و متمدنان از خدا بندگی کنند و هر چه از تمدن و عقل دور شده بطرف حیوانیت میرویم اثر عیودیت کمتر گردد.

و در اخبار به رابطه هائی اشاره شده که بین قائم آل محمّد حضرت مهدی ارواحنا فداء و اهل آسمانها برقرار است و شگفتی اینجاست که در اینگونه اخبار علاوه بر وجودساکنان آسمان

ص: 321

بوسائل ارتباطی نیز که سفینه های فضائی باشد اشاره گردیده است.

امام باقر علیه السلام فرماید : انه سیر کب السحاب و یرتقی فی الاسباب اسباب السموات والارضین السبع خمس عوامر و اثنان خرابان (اختصاص شیخ مفید بصائر الدرجات و ...) بدرستیکه او بزودی خواهد آمد و سوار بر ابرها خواهد شد و مینشیند در وسیله بالا رفتن (سفینه فضائی) و بالا می رود به آسمانها و زمین های هفتگانه و آسمانهای هفتگانه را می بیند که پنج تای از آنها زمینها آباد و دوتای دیگر آن خراب است. (قسمت اعظم مطالب اخیر از کتاب موجودات آسمانی آقای محمّد رضا جوهری زاده استفاده شد .

البته توجّه فرمودید که اشاره به زمان ظهور کردن در حالیکه از سفینه ها فضائی نام برده می شود خود دلیلی بر اینست که ظهور آنحضرت در آن زمانی خواهد بود که رفت و برگشت بآسمانها ساده شده است.

صفحه 249 سطر 20 :

از امام دوم حضرت حسن است (1) که تکون انسان از 14 چیز است چهار از پدرش (استخوان مغز اعصاب عروق) چهار از مادرش (پوست گوشت خون و مو) و شش از جانب خدا باو افاضه می شود : حواس ظاهری : بینائی شنوائی بویائی و چشائی و لمس و حواس باطنی حس مشترک و خیال و متصرفه و واهمه و حافظه ششم حیات است که از طرف خدا بآن پایدار می شود.

آنچه از این خبر جالب است 1 تقسیم اعضاء نه صفات

1- شمس طالعه در شرح زیارت جامعه صفحه 51.
ص: 322

به تساوی بین پدر و مادر نصف و نصف 2 اعضائی که از یک ریشه اند در یک جا و با هک آوردن نصف و نصف 3 عصب و مغز را از آدمی دانستن و محصول و مراکز مربوطه را به نیروی دیگر ارتباط دادن 4 و از همه مهمتر حس را در پنج رقم طبق معمول حتی تا چند سال پیش بحصر و حد در نیاوردن 5- و بازاز همه مهمتر نامی از حس هائی بردن که هنوز در عالم علم از آن نامی نبوده یا نیست 6- حیات و سیستماتیک کردن اعمال میلیاردها سلول بدن و تنظیم روابط بین آنها و اعضائی که هر کدام بنحوی ماموریت دارند همه برای زنده ماندن فعالیت نمایند که از جانب خداست جل جلاله